پرستو ها

ای که به شبهام صبح سپیدی بی تو کویری بی شامم

پرستو ها

ای که به شبهام صبح سپیدی بی تو کویری بی شامم

در پس آینه ها

من به دنبال خودم می گردم

که در این ثانیه ها خلوتم پر بکم

و از این آینه ها می پرسم

من که هستم اکنون

و از این جا نروم تا نیابم این جواب

من به دنبال کسی می گردم

که افق را بنماید بر من

و در آن سوی خیال

در پس آینه ها تو نمایان هستی

ستاره

تنگ غروب که می شه یه آسمون ستاره م

وقتی تو رو می بینم یه آسمون ترانم

باور به کن که گریه دیگه جایی نداره

با بودنت عزیزم پر می شم از ستاره

تو آسمون من باش تا من باشم ستارت

یه زره از هواتو یه ابره پاره پارت

 

 

چی مونده

چی مونده از تو باقی

بجز یه قاب چوبی

که می گذارم تو تاقچه

بمونه یادگاری

چی مونده از عشقمون

یه کاغذ خط خطی

حتی اونم نمونده برای هم صحبتی

من همونم پرنده

با بالهایی شکسته

تو هم همون ترانه که انگار عشقو باخته

یادم رفت

سلام

راستش من یادم رفته بود بگم شعرهایی که بدون ذکر شاعر هستند متعلق به خودم هست.

امیدوارم خوشتون بیاد....